وی که 30 سال است در پاریس، پایتخت فرانسه زندگی میکند اخیرا با خبرنگار شبکه چهار رادیو بیبیسی، بنگاه سخنپراکنی دولت بریتانیا مصاحبه کرده است و حرفهایی زده که در نوع خود جالب بهنظر میرسند. بیبیسی فارسی، بنگاه سخنپراکنی دولتی بریتانیا علیه جمهوری اسلامی ایران هم مصاحبه او را ترجمه کرده و به فارسی در اختیار مخاطبان خود قرار داده است.
بنابراین گزارش، اعتماد در مصاحبه خود بیان میدارد که آمریکاییها که بدوا از طرح ایران در دوران پهلوی برای ساخت نیروگاه هستهای حمایت میکردهاند، بهمرور شروع به ایجاد مشکل در این مسیر کردهاند. ظاهر امر این است که آقای اعتماد دل خوشی از عملکرد آمریکاییها در دوران ریاستش بر سازمان انرژی اتمی ایران ندارد: «آنها اول حمایت میکردند... اما کمی بعد خواستند نظرات خودشان را به ایران تحمیل کنند و من زیر بار نرفتم. ما چهار سال برای رسیدن به توافقی دوجانبه مذاکره کردیم و هرگز به نتیجه نرسیدیم.»
نوع مزاحمتی هم که آمریکاییها برای ایران در آن زمان ایجاد کردهاند بسیار جالب است. به جمله اعتماد توجه کنید: «میگفتند که اگر به ما رآکتور یا سوخت بدهند، هر کاری که خواستیم با باقی مانده سوخت مصرف شده بکنیم باید با اجازه آمریکاییها باشد.» این بهمعنای آن است که آمریکاییها حتی زمانی که دولتی کاملا وابسته به آنها در ایران بر سر کار بود، خواستار آن بودند که شرایطی را که خود میخواهند به ایران تحمیل کنند و ایران برای هرکاری از آنها «اجازه» دریافت کند. این در حالی است که بنابر حقوق بینالملل، حکومتها در سرزمین خود دارای حاکمیت انحصاری و بدون قید و شرط هستند. لذا در حوزه فعالیتهای هستهای، آمریکاییها هرگز به حاکمیت دولت وقت ایران بر مقدراتش باور نداشتهاند.
البته واشنگتن ظاهرا برای توجیه شرایطی که قصد تحمیل آنها را به ایران دوران پهلوی داشته است، بهانهای جالب تراشیده است. اعتماد میگوید: «میگفتند که با ایران مشکلی ندارند، اما میخواهند شرایط خودشان را در مورد ایران اعمال کنند تا بتوانند در مورد کشورهای دیگر هم آنها را اعمال کنند. گفتم من اینجا نیستم که مشکلات شما را حل کنم. این مشکل شماست، مشکل من نیست.»
* شاه ممکن بود تصمیم به ساخت بمب هستهای بگیرد
«شاه عقیده داشت که به اندازه کافی در منطقه قدرتمند است و میتواند از منافع ما در منطقه دفاع کند، بنابراین نیازی به بمب اتمی ندارد. اما به من گفت که اگر این وضعیت تغییر کند، مجبور خواهیم بود برای ساخت بمب اتمی اقدام کنیم. بله! این نظر را داشت. در آن زمان مأموریت من این بود که همه تکنولوژیهای ممکن در زمینه اتمی را به دست بیاورم. میگفتیم شاید در آینده لازم شود.»
این جملات را اولین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران گفته است. بنابراین، اکنون این آمریکاییها هستند که باید توضیح دهند چرا در ایران از حکومتی حمایت میکردهاند که دقیقا همان قصدی را داشته است که امروز به بهانه آن ایران را تحت فشار قرار دادهاند؟ حال آنکه ایران در حال حاضر، بهتصریح جامعه اطلاعاتی آمریکا هیچ تصمیمی برای تولید سلاح هستهای ندارد و حتی تولید آن را شرعا حرام میداند، اما شاه دستکم احتمال آن در نظر داشته است.
سوال این است: «چطور حکومتی که داشتن سلاح هستهای را حرام میداند باید تحت تحریمهای سخت قرار گیرد اما حکومتی که در همین منطقه جغرافیایی قصد داشته تا در صورت لزوم سلاح هستهای تولید کند، نهتنها یک متحد راهبردی آمریکا در منطقه، بلکه یکی از ارکان امنیت دوستونی نیکسون در خلیج فارس بوده است؟»
* ایران باید مقاومت کند
اکبر اعتماد در بخش دیگری از مصاحبه خود با شبکه چهار رادیو بیبیسی، ایران را به مقاومت در برابر فشارهای غرب فراخوانده است.
«ایران مشغول تحقیقاتی است که حق انجام آنها را دارد. نمیدانم چرا کشورهای غربی این تحریمها را علیه ایران اعمال میکنند و فشار میآورند. چرا در مورد هند، پاکستان و اسرائیل چنین نکردند؟ ایرانیها باید در برابر فشارها مقاومت کنند و به کشورهای غربی نشان بدهند که میتوانند از خودشان و از منافعشان دفاع کنند.»
شاید شنیدن این جملات از یکی از مقامات رژیم پهلوی عجیب بهنظر برسد اما میتوان چنین گفت که وی چون قبلا خود در عمل با زیادهخواهیهای واشنگتن مواجه بوده است، احتمالا در پیشزمینههای ذهنی خود با سایر مقامات آن دوران ایران تفاوتهای ذهنی پیدا کرده است.
البته او میداند که چرا ایران تحت فشار است در حالی که رژیم پهلوی علیرغم قصد احتمالی خود برای تولید سلاح هستهای، تحت تحریم قرار نگرفت. علت این امر همان «حاکمیت و استقلال» است که در دوران پهلوی، ایران فاقد آن بود. در واقع، آمریکاییها چون نمیتوانند دیگر به ایران بگویند که «باید از ما اجازه بگیری»، به اعمال فشار روی آوردهاند.
طبعا حتی بدون توصیه آقای اعتماد هم ایران راه مقاومت را در پیش میگیرد اما همین گفتههای اولین رئیس سازمان انرژی اتمی هم نشان میدهد که مقاومت ایران در برابر فشارهای غرب، تنها مسیر دستیابی به حقوق هستهای است.